شعار زن، زندگی، آزادی سر می دهند اما پمپ بنزین هایشان زنانه و مردانه است | سازمان مجاهدین خلق تشکیلاتی جاسوسی است که از این طریق ارتزاق می کند
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۶۹۷۹۶
به گزارش جام جم آنلاین از روابط عمومی مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران این نشست با حضور دکتر طاها طاهری پژوهشگر و استاد دانشگاه، محمد رئوف پژوهشگر، بیژن مقدم مدیر این مجموعه و جمع دیگری از کارشناسان و علاقه مندان تاریخ برگزار شد.
بیژن مقدم مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران در ابتدای نشست اظهار داشت: نشست تروریسم نقابدار به بهانه رویداد 30 خرداد سال 1360 که گروهی موسوم به مجاهدین خلق اعلام جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی کردند تشکیل شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی توضیح داد: این گروه در سال 1344 توسط محمد حنیف زاده ، اصغر بدیع زادگان و سعید محسن شکل گرفت که تحلیل و واکاوی سرنوشت آن عبرتهای بسیاری دارد.
برنامه ریزی منافقین جهت مبارزه مسلحانه از سال ها پیش از انقلاب کلید خورددکتر طاها طاهری، پژوهشگر و استاد دانشگاه درخصوص اینکه چگونه سازمان مجاهدین خلق در سال 1360 وارد فاز نظامی و عملیات مسلحانه علیه نظام مستقر جمهوری اسلامی ایران شد توضیح داد: 30 خرداد یکی از نقاط عطف و گردنه های بسیار مهم در تاریخ این مرز و بوم است.
در سال 1357 و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی شرایطی در کشور ایجاد شد که بخشی از رهبران و سران تشکیلات موسوم به مجاهدین خلق که در زندان بودند آزاد شدند.
این آزادی در شرایطی رخ داد که این سازمان باوری به حرکت عظیم مردم به عنوان « انقلاب » نداشت و آنرا در حد یک قیام میدانست.
وی ادامه داد: افراد یاد شده با استفاده از یک مدل حسابگرانه برنامه ریزی شده که در زندان طی سال های گذشته طراحی شده بود، برنامه ای را آغاز کردند که طی آن جوانان بسیاری در دام این سازمان با شعارهای تبلیغاتی همچون آزادی، مبارزه با امپریالیسم و مبارزه با لیبرالیسم افتاده و بخشی از طبقات اجتماعی جامعه جذب این سازمان شدند و با این کار خسارات جبران ناپذیری به سرمایه های اجتماعی و امنیتی کشور وارد و ایران را به جنگ فرسایشی با عراق کشاندند.
وی با بیان اینکه مسعود رجوی سرکرده این گروه در سال 1350 دستگیر و جزو 10 نفری بود که حکم اعدام برایشان صادر شده بود اظهار داشت: برادر مسعود یعنی کاظم رجوی که برای تحصیل به سوییس رفته بود با پرویز ثابتی در آنجا ارتباط گرفته و در نامه ای که به ساواک می دهد تقاضای آزادی و یا تخفیف مجازات برادرش را خواستار می شود، ساواک نیز حکم اعدام مسعود را لغو می کند.
وی تصریح کرد: آغازین نقطه جریان مخالفت و مبارزه باند رجوی، با عضوگیری گروه مجاهدین در زندان و جلسات و آموزش های آنان در داخل زندان شروع شده و رفتار منافقین پس از انقلاب بازتولید و بازتاب آنچه بوده که در زندان شکل می گیرد.
طاهری اظهار داشت: پیش از انقلاب مجاهدین 4 عملیات ترور جهت کشتن افسران امریکایی به سفارش سرویس های خارجی و دستور شوروی انجام دادند. به واقع ساختار این تشکیلات بر اساس کار حرفه ای جاسوسی برای سرویس های خارجی می باشد.
وی گفت: سازمان در بعد از انقلاب فعالیتهای سیاسی و تبلیغاتی خود را ادامه می داد . نشریه و میتینگ داشت حتی شرایط بگونه ای بود که آنها در انتخابات مختلف کاندیدا داشتند و حتی در انتخابات ریاست جمهوری اول نیز اقدام به کاندیداتوری رجوی نمودند از آنجا که او در رفراندوم قانون اساسی رای نداده بود صلاحیتش تایید نشد و اعلام شد چگونه کسی که قانون اساسی را قبول ندارد میخواهد در مقام ریاست جمهوری آن را اجرا کند؟
طاهری ادامه داد: همچنین اولین عملیات تروریستی و سفارشی مجاهدین در سال 1358 در حمله به سایت کبکان بهشهر و سرقت ادوات مربوط به شنود امریکا و نابودی آن و تحویل اسناد به شوروی بود.
اتفاق مهم دیگر مربوط به ماجرای سعادتی است. کافی است به تاریخ قبل و بعد از انقلاب مراجعه کنیم. سرلشکر مقربی در سال ۵۶ توسط رژیم شاه به جرم جاسوسی برای شوروی اعدام شد. بعد از انقلاب 57 شوروی که به دنبال بدست آوردن پرونده مقربی است به سازمان مجاهدین خلق سفارش میدهد که این پرونده را برای او از سیستم قضایی بربایند. محمدرضا سعادتی عضو سازمان مجاهدین خلق در ۲ شهریور ۱۳۵۸ در حالیکه قصد داشت پرونده سرلشکر مقربی را به ولادیمیر فنسینکو تحویل بدهد دستگیر و طی محاکمات بعدی به جرم جاسوسی برای شوروی به اعدام محکوم شد.
سازمان مجاهدین خلق که تمام اعتبار و حیثیت خود را برباد رفته میدانست به دفاع تمام قد از او برخاست و اقدام به فضا سازی سیاسی و رسانهای علیه جمهوری اسلامی کرد.
وی افزود: همچنین در ملاقات سعادتی با جاسوس شوروی وی به نمایندگی از سازمان درخواست اسلحه وسایل استراق سمع می کند . که لیست موارد درخواستی در دادگاه سعادتی خوانده شد و وی آن را تایید کرد که این امر حاکی از برنامه ریزی آنان جهت مبارزه مسلحانه می باشد.
همچنین در سال 1357 و 1358 سازمان دستور جمع آوری سلاح به طور گسترده را می دهد که بخشی از این سلاح ها در جریان انقلاب اسلامی با سقوط کلانتری ها و مراکز نظامی بدست منافقین می افتد.
این پژوهشگر و استاد دانشگاه با بیان اینکه فرآیند سرنگونی نظام با هدف گرفتن تمام قدرت توسط مجاهدین از طریق مبارزه مسلحانه و ترور برنامه ریزی شده بود توضیح داد: مجاهدین در جریان جنگ بین عراق متجاوز و کشورمان نقش بسیار پررنگی در دفاع از صدام داشت و دستش به خون جوانان ایران آلوده است؛ افشای محل تجمع نیروهای کشورمان در جنگ و بمباران آن فضاها توسط عراق ؛ شنود بی سیم لشگرهای ایرانی؛ بازجویی از اسرای ما در اردوگاهها و انجام عملیات شناسایی و ارایه اطلاعات به رژیم صدام از جنایات بسیار هولناک منافقین درحق مردم کشورشان می باشد. صدام در اولین عملیات خود علیه کشورمان خطاب به منافقین اعلام می کند که شما از مایید، چون ما را حفظ کردید.
مهمترین شاهد ما عملیات فروغ جاویدان منافقین در حمله زمینی به کشورمان پس از پذیرش قطعنامه 598 است که با مقابله مردم و نیروهای مسلح در هم شکست وگرنه آنها خواب تسخیر تهران را هم دیده بودند.
وی افزود: در زمان حاضر نیز افشای اطلاعات دروغین علیه کشورمان در زمینه های هسته ای، موشکی و ماهواره ای غالبا توسط عوامل منافقین اتفاق می افتد.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: سازمان مجاهدین خلق (منافقین) جدای ازاینکه فرقه اعتقادی است یک سرویس جاسوسی و شبکه تولید اطلاعات برای غرب است و تا زمانی که برای غرب مفید باشد مورد حمایتشان خواهد بود.
زیست این سازمان در میان شکاف روابط بین ایران و کشورهای دیگر است و آنان این شکاف را تبدیل به شقه می نمایند. از اینرو امروز هم این سازمان توانمندیهایی دارد که بتواند در اغتشاشات 1401 نقش آفرین باشد .
طاهری اذعان داشت: شعارهایی که منافقین طی ماه های اخیر درخصوص آزادی زنان مطرح می کنند بسیار جای تامل دارد، چرا که سو استفاده از زنان در دستگاهشان و روایت های قربانیان این امر گواه بسیاری مسایل هست؛ همچنین این شعارها درحالی مطرح می شود که در قرارگاه اشرف پمپ بنزین به صورت مردانه و زنانه فعالیت می کرده است .
مجاهدین خلق از انقلاب اسلامی توقع مارکسیستی داشتندمحمد رئوف، پژوهشگر تاریخ در ادامه این نشست با بیان اینکه رجوی بسیار اصرار داشت که رویداد 30 خرداد را یک واقعه جهت جلوگیری از ذلت سازمان با توجه به وضعیت و قوانین کشور در آن زمان جلوه دهد، توضیح داد: بعد از 15 خرداد سال 1342 و سرکوب شدید مبارزان توسط رژیم پهلوی و تصور به نتیجه نرسیدن راه های غیر رادیکال توسط مجاهدین، سران گروه و در راس آنان حنیف نژاد جلساتی را جهت تحلیل جامعه ایران تشکیل و این نتیجه حاصل می شود که تنها راه حل جنگ چریک شهری است.
وی ادامه داد: اتفاقاتی که در سال 1349 برای چریک های فدایی می افتد و همچنین برگزاری جشن های 2500 ساله در اوایل دهه 1350 باعث حرکت شتاب زده و تقابلی مجاهدین خلق شده که منجر به افتادنشان در تور ساواک و دستگیر شدن اعضای سازمان از راس تا ذیل می شود؛ با این اتفاق در هر بند زندان، تمام افراد تشکیلات یکدیگر را ملاقات کرده و با هم ارتباط گرفته و اقدام به برگزاری جلسات و برنامه ریزی و عضو گیری جدید در داخل زندان می کنند. مجاهدین خلق در آن زمان توسط ساواک با عنوان گروه آزادی بخش نامگذاری شده بودند.
وی تصریح کرد: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، آخرین گروه از زندانیان سیاسی همچون رجوی آزاد می شوند و تمام اتفاقاتی که بعد از پیروزی انقلاب رخ می دهد آیینه فعل و انفعالات درون زندان بوده است.
رئوف اظهار داشت: مجاهدین در تاریخ 5 اسفند سال 1357 موضع خود نسبت به انقلاب اسلامی را رسما اعلام و آن رانه انقلاب که « قیام» می نامند، چرا که انقلاب اسلامی توقعات مارکسیتی آن ها برآورده نکرده بود.
وی با بیان اینکه بنی صدر یکی از دولتمردان پس از انقلاب بود که با ایدئولوژی و دیدگاه های سازمان مجاهدین خلق همراه بوده گفت: در 25 اردیبهشت 60 منافقین در بیانیه ای درخواست تضمین امنیت از بنی صدر نموده و اعلام کردند درصورتی سلاح خود را بر زمین می گذاریم که شخص رییس جمهور بنی صدر تضمین دهد که حقوق ما حفظ می شود؛ اما در دوم خرداد ماه بنی صدر در روزنامه انقلاب اسلامی اعلام نمود که من نمی توانم اجرای صحیح قانون و حفظ حقوق مجاهدین خلق را به طور همزمان تضمین کنم.
رئوف ادامه داد: پس از آنکه امام طی دست خطی بنی صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد سازمان از اینکه یکی از مهره هایش تضعیف شده و به کنار می رود غافلگیر شد و از هوادارانش خواست که حرکت انقلابی انجام دهند. همچنین پس از آنکه مجلس رای به عدم کفایت سیاسی رییس جمهور بنی صدر داد عوامل سازمان به خیابان ریخته و تظاهرات کردند که قائله ظرف چند ساعت خاتمه پیدا کرد.
وی یاد آور شد : در روزهای منتهی به 30 خرداد 60، مجاهدين بیانیه شدید الحنی منتشر و تهدید کردند که مخالفان خود را مجازات خواهند کرد و واژه مجازات هم از نظر منافقین یعنی ترور فیزیکی و حذف.
این پژوهشگر توضیح داد: سازمان مجاهدین خلق از همان روز اول برای رسیدن به قدرت دنبال کل قدرت بود از اینرو برای رسیدن به هدفش 3 پروژه عملیات های بزرگ، کودتای نظامی و حذف امام را دنبال می کرد؛ آنان بر این باور بودند که نظام دو پایه شامل امام خمینی و بنی صدر را دارد که با خلع ید بنی صدر و شکست اهدافشان، عملیات براندازی نظام جمهوری اسلامی با سلاح گرم را آغاز کردند.
وی خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی قربانی تروریسم در دهه 60 است و تمام درگیری ها و اتفاقات را سازمان مجاهدین خلق شکل می داد و در این میان هدف جمهوری اسلامی جلوگیری از زیاده خواهی منافقین بود.
این پژوهشگر تاریخ سیاسی افزود: این گروه همواره در شکاف زیست می کند تا شکاف را تبدیل به «شقه» کند . بنابر این حسن همجواری با عراق و هر کشور دیگری مورد علاقه و خواست آنها نیست
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: منافقین شقه سازمان مجاهدین خلق محمد رئوف بیژن مقدم طاها طاهری سازمان مجاهدین خلق جمهوری اسلامی استاد دانشگاه انقلاب اسلامی برنامه ریزی بنی صدر سال 1357
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۶۹۷۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوی
در نظام تجلیات میان جلوه وجودی زن و مرد تفاوتهای بازتابش وجود دارد. ولی مهم این است که ارزشمندی هر کدام از این بازتابشها در حوزه خاصی پیدا میشود و به طور کلی نمیتوان حکم کرد که کدام یک از این دو بر دیگری برتری دارد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، یکی از اصلیترین موضوعات زنان در حوزه تحقیقات بنیادین، مقایسه میان ارزش جنسیت زنانه و مردانه است. به این دلیل که برخی از راهبردها در حوزههای کاربردی و توسعهای مبتنی بر تبیین مبانی زیرساختی است. بر این اساس لازم است از منظره عرفانی و قرآنی به ارتباط میان جنسیت و رشد معنوی پرداخته شود و مسائل بنیادین جنس برتر یا فروتر بودن زن یا مرد و همچنین چرایی آن مورد تحلیل قرار بگیرد.
خبرگزاری تسنیم طی یادداشتی از مهدیه مستقیمی، استاد دانشگاه، به بررسی آثار جنسیت زنانه بر رشد معنوی و عرفانی پرداخته است.
رابطه جنسیت و معنویت
زمانی که عرفان دینی در استخدام قرآن کریم درآید، طبیعتاً عرفان از توحید قرآنی نشأت میگیرد. بر این اساس، نظرات عارفان و مفسران قرآن درباره این موضوع تفاوت زیادی با هم ندارد.
تحلیل جنسیتی در رابطه با ارزشمندی معنوی و جنسیت در نظام تجلیات و مظهریت زنان نشان دادن خاستگاه تفاوتهای تکوینی زن و مرد در زمینه جسم و روح و روحیات آنها درباره مقایسه ارزشمندی این دو جنس هم مطالبی را ارائه میدهد و بررسی سرنخهای ظریف در موضوع جنسیتی از منظر عرفان مانند ساحت تناکح اسمائی، ساحت عشق عرفانی و مباحث مربوط به شعور عمومی و سیر حبی عالم وجود و نیز مراتب صدوری کتاب هستی، میتواند افقهای روشن و گستردهای را در تحلیل رابطه جنسیت و معنویت در اختیار جستجوگران قرار دهد. بررسی و تحقیق در میان آیات قرآن ما را به امکان رشد برابر معنوی مردان و زنان میرساند.
نقش روحیات زنانه بر میزان گرایش به معنویتتحلیل رابطه جنسیت زنانه و رشد عرفانی
تعداد زیادی از عارفان این عقیده را دارند که حقیقت ذاتی مردان و زنان یک چیز است و تفاوتها میان آنها به دلیل قالب و مسائلی خارج از حقیقت وجود است. بر اساس این نظر، رشد معنوی زنان و مردان برخاسته از حقیقت وجود آنهاست که همان ذات و ذاتیات آن دو محسوب میشود.
با این تعبیر، جنسیت زنانه مانع از رشد دینی و ارتقای فکری و اعتقادی زنان نخواهد شد و زنان در این زمینه همپای مردان میتوانند افقهای بلند و روشن معنویت را فتح کنند. چهبسا زنانی یافت میشوند که از رشد دینی به مراتب بسیار بالاتری از بسیاری مردان رسیدند به طوری که مردان یا شاگرد چنین زنان معنوی شدهاند و یا حتی از منظر فکری و استعداد توان نشستن در زمره شاگردان چنین زنانی را هم نداشتهاند.
رشد معنوی هر انسانی فارغ از جنسیت او به حقیقت وجود انسانی و به روح ناطقه قدسیه او مربوط میشود و کثرات خارجیه همگی به منزله تعیناتی به حساب میآیند که بیرون از حقیقت روح انسان قرار دارند. باید دانست تعینات نوعی امور مجازی هستند که در سنجش حقایق ورود چندانی ندارند.
مصباح الانس که یکی از کتابهای مرجع در زمینه عرفان محسوب میشود، در تعریف تعین عنوان میکند: جز یک وجود چیزی در عالم خارج وجود ندارد و کثرات تعین یافتن و ظهور یک هستی است که آن را با واژههایی مانند تعین، اتصاف، نسبت یا ظهور تعبیر کردهاند. (ابن فناری 1363 ص 45)
این نوع تعبیر را با مثالی میتوان مشخص کرد که حقیقت آبی که در ظرفی به شکل دایره یا مربع میریزند یکی است و آنچه که موجب میشود تفاوتهایی به وجود بیاید، قالب ظرفیتی و تعینات صوری و شکل ظاهری ظرفهای آب است و این ظواهر موجب تغییر فرمول شیمیایی در آب نمیشود. در هر حال میتوان عنوان کرد کثرات تعین یافتن و ظهور یک هستی هستند که آن را با کلماتی مانند تعین، اتصاف، نسبت، مظهر یا ظهور تعبیر کردهاند.
تعبیر عینیت حقیقت زن و مرد در بیان عارفان حتی به این نکته اشاره دارد که این نوع نیست که آبی که در ظرف جنسیت مردانه ریخته میشود، آبی باشد که مانند باران از آسمان نازل شده ولی آبی که در ظرف جنسیت زنانه ریخته میشود آبی است که از اعماق زمین استخراج شده باشد. بلکه حقیقت زن و مرد به مثابه آب بارانی است که در دو ظرف متعین ریخته میشود و با تعینات ظرف، شکل خاصی به خود میگیرد.
مثال دیگر درباره مفهوم تعین را میتوان به دریای موجداری تعبیر کرد که موجها کلیت، جزئیت و بزرگی و کوچکی دارند و این ویژگیها همان تعینات موج دریا محسوب میشود.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!جنسیت زنانه در نظام تجلیات
طبق قاعده تجلیات عرفانی، وجود مرد و زن و تفاوتهای تکمیلی بین آن دو ریشه در تفاوت تجلیات دارد. تجلیات با یکدیگر متفاوت هستند که در زمان تنزل در مراتب وجود این تفاوتها بر حسب نشأتهای مختلف متنزل میشوند تا در عالم ناسوت این تفاوتها در زن و مرد و همچنین جسم و روحیات آنها ظهور پیدا کند.
از منظره عرفانی جهانهای بالاتر، حقایقی محسوب میشوند که سایه آنها در جهانهای پایینتر منعکس شده است. تشبیه عالم باطن به آفتاب و عالم ظاهر به عکس یا سایه، در ادبیات عرفانی تشبیه بسیار معناداری در نظام تجلیات است. در منظر عرفانی، خداوند نور آسمانها و زمین است: «الله نور السموات و الارض». تجلیات نوریه او تمام هستی را روشن کرده است. پرتو آفتاب از مبداء خورشید فاصله میگیرد و پایین میآید و طی مراتبی تنزل کرده و به مرور ضعیف میشود، بدون اینکه این پرتو از مبداء صدور تا مقصد نزول پاره شده یا خللی در آن ایجاد شود. نور وجود به همین شکل بدون تجافی تنزل پیدا میکند. (طباطبایی، 1362، ص 17 و 18)
قابل توجه است که موضوع تجلی در کتاب عارفان به طور مفصل مطرح شده است و جناب ملاصدرا هم در جلد دوم اسفار به آن اشاره کرده است. (ملاصدرا، ج 2، ص 287 و 291)
طبق نظام تجلیات الهی، تمام انواع و نقش و نگارها تجلی یک نور واحد هستند و همه مانند هفت رنگ رنگینکمان محسوب میشوند که از شکست پرتوهای متفاوت یک نور به وجود آمدهاند. هفت رنگ هر کدام به جای خود مینشیند و از ترکیب این رنگها، جهانی زیبا و تماشایی ایجاد میشود. عارف به یک جلوه قائل است و به نام وجود منبسط، اثراتی که حکیم قائل است از نظر عارف از لوازم وجود منبسط است.
زن و مرد و تقابلی که میان آنها به دلیل جنسی با یکدیگر وجود دارد، از پرتو نورهایی هستند که در نظام تجلیات ایجاد شده است. نور وجود در حوزه تعینات زنانه به رنگی و در حوزه تعینات مردانه به رنگ دیگری بازتابش مییابد.
اگر بتوان میان رنگهای نور سفید به لحاظ ارزشمندی ذاتی تفاوت قائل شد، شاید بتوان میان بازتابش این نورها هم تفاوتهایی قائل شد.
در نظام تجلیات حتماً میان جلوه وجودی زن و مرد تفاوتهای بازتابش وجود دارد. ولی مهم این است که ارزشمندی هر کدام از این بازتابشها در حوزه خاصی پیدا میشود و به طور کلی نمیتوان حکم کرد که کدام یک از این دو بر دیگری برتری دارد.
ارتباط جنسیت زنانه با جمال الهی
بر اساس مبانی عرفانی در تمام موجودات، تجلی جمال و جلال الهی وجود دارد و غلبه نور جلال بر جمال یا نور جمال بر جلال است که موجب میشود برخی آیت لطف و جمال و برخی آیت جلال و عظمت الهی باشند. (سبزواری، 1372، ص 137 و 152)
در چنین فضایی نگرش به موضوع جنسیت افقهای عرفانی در حل این معما باز میکند. انسان پرتو وجود خداوند است و نور الهی در آیینه وجود او بهطور تام و تمام تابیده است، اما این نور وقتی به آینه تعینات جنسیتی میرسد، به نوعی بازتابش دارد. در جنسیت زنانه نور الهی به صورتی ظاهر میشود که برآیند مجموعه انعکاسها این نور با مقتضیات صفات جمال سازگاری بیشتری دارد. بازتابش این نور در قالب تعین جنسیت مردانه نیز به گونهای است که برآیند مجموع آن با صفات جلال توافق بیشتری دارد.
محیالدین ابن عربی در رساله جلال و جمال این مطلب را به بعضی از عارفان نسبت میدهد که: جمال چیزی است که مواجهه و مشاهده آن، انس و انبساط میبخشد و جلال امری است که از آن هیبت و شکوه تداعی میشود. (ابن عربی، 1361، ص 3)
در احادیث و روایات اسلامی هم به تفاوت ظهور جلال و جمال در آینه وجود زن و مرد اشاره شده است. حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در این باره فرمودهاند: «عقول النساء فی جمالهن و جمال الرجال فی عقولهم.» (امالی شیخ صدوق، مجلس چهارم)
بنابراین شاید بتوان در تحلیل جنسیتی در نظام انوار جمال و جلال، این چنین ارزیابی کرد که: حقیقت زن و مرد یک حقیقت و نور واحد است که بازتابش آن در وجود زن با مرد تفاوت دارد. در عرفان ثابت شده است که هر جا نور جمال هویدایی بیشتری داشته باشد، انوار جلال تحت ساتریت آن محفوظ است. به تعبیر دیگر در باطن هر جمالی، جلال و در باطن هر جلالی، جمالی است.
بنابراین تفاوت حقیقی آیت جمال یا جلال بودن به نوع بازتابش و انعکاس برمیگردد و مربوط به ماهیت، هویت و حقیقت نور نیست.
جلوه بیشتر زنان در مظهریت الهی
از نظر بعضی از عرفا، زن و مرد هر دو مظهر خداوند هستند، اما زن از جهاتی در مظهریت الهی تابندگی بیشتری دارد. تبیین عرفانی این مطلب را تحلیل میکنیم.
تمام عالم وجود از بالاترین مرحله تا پایینترین مرتبه آن، ارتباط واحدی با هم دارند و تمام ذرات کائنات با یکدیگر مرتبط هستند و با همه کثرت و تفصیل ظاهری موجود میان اشیا در عالم خارج، تمام آنها در باطن عالم یکی هستند و وحدت دارند. (صدرالدین شیرازی، 5 و 359)
هر چند که ذات، بسیط است و همین ذات بسیط تجلی میکند. اما هر یک از مجالی یکی از اوصاف و اسمای الهی را نشان میدهد، نه اینکه او با یکی از اوصاف و ظهور کند. چراکه متجلی با تمام نامها و اسماء ظهور کرده است، اما گیرنده تجلی یکی از اوصاف را بر حسب عین ثابت خود نشان میدهد.
تفاوتهای تکوینی زن و مرد در یک نگاه توحیدی ناشی از یک مبداء واحد و به منظور وصول به یک غایت واحد و در یک سیستم به هم مرتبط واحد متحقق میشوند و راز این تفاوتها در قوس صعود این است که زن و مرد بتوانند مکمل وجود یکدیگر بوده و در مدار تکامل انسانی به سوی خدای یکتا بازگردند.
از این دیدگاه انسانها مظهر خدای واحد هستند و ارتقای معنوی در نظام مظهریت بر این اساس است که کدام یک از انسانها بهتر میتواند آینه الهی باشد. موضوع این است که سخن از مظهریت هم در قوس نزول مطرح میشود و هم در قوس صعود.
همان طور که آفتاب از یک مبداء نور تجلی و ظهور کرده است، جهان هستی هم به مثابه آفتاب از یک مبداء هستی تجلی و ظهور پیدا کرده است. (شیرازی 1360 ص 47)
در این نوع جهانبینی و نگرش عارفانه، هر نوری که بتواند با زبان تکوین خود از مبداء نور بیشتر حکایت کند، ارزشمندی ذاتی بیشتری دارد و معنویت بیشتری کسب خواهد کرد.
انتهای پیام/